خبرگزاری حوزه /پنجم جمادی الاول سالروز میلاد حضرت زیتب کبرای صدیقه ثانی سلام الله علیها است .آنچه در ذیل می خوانید نوشتاری پیرامون شخصیت ممتاز آن حضرت.
*بنیان و تربیت خانوادگی
زینب(سلام الله عليها) دختر علی و زهرا(علیهما السلام) در روز پنجم جمادیالاولی سال پنجم هجرت، در مدینه منوره دیده به جهان گشود. در پنج سالگی مادرش را از دست داد و از همان دوران طفولیت با مصیبت آشنا شد. او در دوران عمر بابرکت خویش، مشکلات و رنجهای زیادی را متحمل شد. این سختیها و مشکلات از او فردی صبور و بردبار ساخته بود. او را صدیقه صغری(سلام الله عليها)مینامیدند. محدثه، عالمه و فهیمه از القاب او بوده و زنی عابده، زاهده، عارفه، خطیبه و عفیفه محسوب میشده است. نسبت نبوی، تربیت علوی و لطف خداوندی از حضرت زینب(سلام الله عليها) فردی با خصوصیات و صفات برجسته ساخته بود، طوری که به او «عقیله بنیهاشم» میگفتند. او با پسر عموی خود «عبدالله بن جعفر» ازدواج کرد و ثمره این ازدواج فرزندانی بود که دو تن از آنان در کربلا، در رکاب مولا اباعبدالله الحسین(علیه السلام) شربت شهادت نوشیدند.
هنگامی که زینب (سلام الله عليها)، این ریحانه علی و فاطمه (سلام الله عليها) چشم بر این جهان فانی گشود، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در سفر بود. صبر کردند تا پیامبر باز گردد و چون نام حسن و حسین، نام این کودک را نیز از ملکوت بیاورد.
رسول خدا ص پس از مدتی از سفر بازگشت و به خانه نور چشم خود، فاطمه (سلام الله عليها) رفت. علی علیهالسلام دختر را در آغوش مبارک پیامبر نهاد و منتظر نزول وحی شدند پس جبرئیل نازل شد و فرمود: «نامش را زینب بگذارید» و آنگاه از سرنوشت کودک خبر داد.
پیامبر زینب (سلام الله عليها) را بوسید و صورت بر صورتش گذاشت و اشک از چشمان مبارکش جاری شد. عرض کردند: «ای رسول خدا، سبب گریه شما چیست؟» فرمود: «این دخترْ در مصیبتها شریک حسین من است».
زینب (سلام الله عليها) در خانه رفیع امامت رشد یافته، از لبان وحی علم آموخته، و در دامان کرامتْ پرورش یافته بود. او لباس پاکی و تقوا پوشیده و به آداب و اخلاق اسلامی مزین گشته بود. زینب (سلام الله عليها) فصاحت و بلاغت را از علی، نجابت را از فاطمه، صبر و شکیبایی را از حسن و مظلومیتِ در عین ایستادگی را از حسین آموخته بود؛ او روح بلند صبر و رضا بود.
*نقش تربیتی بانوی مهروشجاعت در بحرانها و حوادث
مهمترین و حساسترین بخش زندگی او، سفر تاریخیاش به کربلا و متعاقب آن اسارت مظلومانهاش است که از این جهت شاید سهم او در نهضت عاشورا کمتر از نقش امام حسین(علیه السلام) نباشد، چون علاوه بر مصیبتهایی که آن دو به طور مشترک متحمل شدهاند داغ از دست دادن برادری چون حسین بن علی(علیهما السلام) و همچنین رنج سفر و مشکلات اسارت، سرپرستی بیماران و کودکان داغدار و زنان و... را زینب(سلام الله عليها) به تنهایی به دوش کشید. زینب کبری(سلام الله عليها) هم مادر شهید، هم فرزند شهید، هم خواهر شهید و هم عمه شهید است. این ویژگیها را در کمتر کسی میتوان یافت. او حتی در برههای از زمان، یعنی پس از شهادت امام حسین(علیه السلام)، به دلیل بیماری امام سجاد(علیه السلام) و وظیفه سنگین هدایت، رهبری و مدیریت کاروان اسرا را نیز به دوش کشید و با سربلندی این بار سنگین را به مقصد رساند.
یکی از مهمترین ارکان جاودانگی حادثه عاشورا نقش پیام رسانی حضرت زینب (سلام الله عليها) و بازماندگان کربلا بود که این واقعه تاریخی را ماندگار و جاودان کرد، بدون شک نقش حیاتی حضرت زینب (سلام الله عليها) در اهداف بزرگ عاشورا در جهت احیای دین و زنده ماندن احکام نورانی اسلام و فداکاری آن حضرت در این زمینهها برکسی پوشیده نیست.یکی از اهداف بزرگ دشمن نابودی اهل بیت به عنوان اسلام عینی و مجسم بود؛ شهادت همه مردان اهل بیت و اسارت بقیه اهل بیت کاشف از این حقیقت دردناک است؛ به همین علت حفظ و نگهبانی از اهل بیت به عنوان اهداف بزرگی است که دشمن را در مقصد پلیدش ناکام خواهد گذاشت توجه به این نکته مهم است که باعث شده تا حضرت زینب (سلام الله عليها) در کنار افشاگریش درباره حادثه عاشورا و تبیین حوادث دردناک آن روز، مسؤولیت دفاع از بازماندگان این حادثه را مد نظر و توجه خود قرار میدهد.
*خصوصیت ممتاز حضرت زینب(س)
مرحوم سید محسن امین (رضی) مىنویسد: حضرت زینب در واقعه طف در تمام حالات و مواقع جایگاهى بارز و آشکار داشت، هم از برادرزادهاش حضرت زینالعابدین علیهالسلام پرستارى مىکرد، هم لحظه به لحظه مراقب حال برادرش حسین علیهالسلام بود و با او درباره جریانات گفتوگو مىکرد و هم تدبیر امر زنان و اطفال را برعهده داشت. ما در کارنامه درخشان زینب، این زن نمونه هم روایت احادیث و اخبار مىبینیم به عنوان مثال خطبه مفصل و بلند مرتبه فاطمیه را ایشان در حالیکه حدودا شش یا هفتسال داشتند به خاطر سپرده و نقل کردند. هم مجلس تدریس و تعلیم و تفسیر قرآن، هم خانهدارى و تربیت فرزند مىبینیم، هم هجرت فى سبیل الله و تبعیت محض از امام زمان، هم پرستارى از امام سجاد و مراقبت اطفال و زنان را مشاهده کنیم، هم فدا کردن فرزند را و هم حفظ جان امام را. در رفتار ایشان هم سوگوارى مىبینیم، هم استقامت و قوت قلب و شجاعت، هم خطبه خواندن و تبلیغات دشمن را خنثى کردن و هم حیا و شرم و عفت. هم عبادت و یاد خدا مشاهده مىشود هم جهاد و مبارزه. و در طول تاریخ چه اسوهاى کاملتر و جامعتر از این مىتوان یافت؟
اسلام هرگز به زن و وظایف او به صورت تک بعدى نظر نکرده است . حضرت زینب تجسم عینى اسلام است و با عملکردش در طول حیات، تبلیغات مخالفان اسلام و پندار خلاف بعضى را بهکلى ابطال کرده است. همان بانویى که وقتى به خانه شوهر مىرود و مسؤولیت تربیت فرزند بر عهدهاش قرار مىگیرد به نحو احسن در انجام وظیفهاش مىکوشد، آنگاه که دین منوط به یارى و همراهى اوست، خانه و همسر را رها کرده، فرزندانش را برداشته و با امام زمانش همراه مىشود، آن هم با چنان قدرت و ابهتی که علامه بزرگوار سید هبهًْالدین شهرستانى مىنویسد: «در بین زنان عرب، امثال زینب«»(س) جداً کمیاب و نادر است که این چنین در راه مساعدت و یارى مردان قیام کرده باشد. این مخدره در طول سفر برادر همراه با او تلاش مىکرد. با دست راستش تدارکات مردان کاروان را فراهم مىساخت و با دست چپش نیازهاى کودکان را برآورده مىکرد».
*صبرسازنده بر مصائب
حضرت زینب در طول عمر خود انواع مصائب و بلایا را با چشم خود دیده و صبر پیشه کرده بود. همچنین از القاب آن حضرت صدیقه صغری، عصمت صغری و عقیله بنیهاشم بود. عقیله، زنِ کریمهای را گویند که میان خانواده و خویشان بسیار عزیز و محترم و در خاندان خود ارجمند باشد.
* جایگاه زینبکبری(سلام الله عليها) واقعه کربلا
این حماسه از زاویه دیدها و منظرهای مختلف تحلیل و بررسی و گزارش شده است. برخی از زاویه حماسی، برخی سیاسی، برخی نظامی و برخی دیگر عرفانی و بعضي از بعد زیباشناختی به این رخداد نگریسته و به گزارش بخشی از آنها پرداختهاند...
در برابر تحلیلهایی که همان روزهای آغازین پس از رخداد از سوی دوست و دشمن بیان میشد، از سوی خاندان عصمت و طهارت(علیهم السلام) و حضرت زینب کبری(سلام الله عليها) یا حتی زینب صغری (ام کلثوم)(سلام الله عليها) این تحلیل مطرح میشود که عاشورا حماسه عرفان و اوج آن است. از این رو گزارشگران راستین این رخداد در تحلیل خویش، آن را به حماسه عرفان نسبت میدهند و به دور از همه تحلیلهای نظامی و سیاسی و مانند آن به مساله دلدادگی حماسهسازان اشاره میکنند. به عنوان نمونه حضرت زینب(سلام الله عليها) در نخستین واکنش منفی که از سوی تحلیلگران دشمن ارائه میشود به مقابله برمیخیزد و با اشاره به عرفان حسینی بیان میکند که آنچه در عاشورا و طف اتفاق افتاد چیزی جز اوج زیباییها نبوده است. اگر برای دشمن اوج رذالتها و سر زدن کینههای باقیمانده از واپسین لحظات آغاز آفرینش و خلافت الهی آدم(علیه السلام) بوده که این گونه نسبت به انسان کامل و اوج انسانیت رخ داده برای حسینیان و عاشوراییان، اوج عشق و محبت و زیبایی بوده است. آنان در رخداد به ظاهر تلخ کربلا زیباییها دیدهاند و اگر برای عشق و محبت به خدا تجسم و تمثل دنیوی امکانپذیر بوده در حادثه کربلا آن تجسم و تمثل امکان وقوع یافته است.
قطعا در رخداد عاشورا بود که عشق معنای درست یافته و محبت میان محبوب و محب خود را نشان داده است. از این رو عاشورا را میدان عشقبازی دانسته و عاشوراییان را عشقبازان رندی خواندهاند که اوج زیباییهای عشق و عاشقی را به تصویر که نه به تجسم کشیدهاند و خود نه در آن بازی یا بازیگری، بلکه حضور واقعی داشتهاند.
اگر برای مراتب علم سه مرتبه علم الیقین و عین الیقین و حق الیقین گفتهاند برای مراتب عشق و معرفت عاشقان نیز سه مرتبه از این دست گفتهاند. عاشوراییان در کربلا، نخست در کنار شمع جمال الهی گرد آمدند و آنگاه دیوانهوار خود را هر از گاهی به آتش شمع وجود جمال زدند و لذت شهود چشیده و زخمهای خونین برداشتند تا آنکه در نهایت، خود را در شعله فروزان عشق الهی سوزاندند و پروانهوار در آتش آن محو شدند و چون از ایشان نام و نشانی نماند و هر آنچه ماند وجه الله بود دیگر فنا به ایشان راه نیافت و این گونه شد که آنان «کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال والاکرام» را به تاویل بردند و به آن، صورت تجسمی و تمثلی در عالم ماده بخشیدند. عاشوراییان چنان در «جنب الله» ماندند که در رستاخیز جز وجهالله و جنبالله برای ایشان نماند و دیگر مانند دیگران انگشت حسرت نگزیدند که چرا کوتاهی و تقصیر کردند؛ «أن تقول نفس یا حسرتی علی ما فرطت فی جنب الله و ان کنت لمن الساخرین». بر این اساس نخستین گزارشگر و تحلیلگر واقعی و راستین این حلقه رندان عشق درباره ایشان میفرماید: ما رایت الا جمیلا؛ ما از خدا جز زیبایی ندیدیم. (بحارالانوار، ج45، ص116)
*معراج انسانی زینب
اگر میدان کربلا را اوج معراج مردان بدانیم ، کربلا، کوفه و شام است که زینب(سلام الله عليها) چند بار به معراج انسانی میرود و در این راه جامعهای را به رشد اجتماعی میبرد و آنان را که در شهوت دنیا راه را گم کردهاند به تازیانه کلام برمیانگیزد. این گونه است که هر مجلسی برای زینب(سلام الله عليها) معراج میشود و جامعه میتواند هم از خود او و هم از سخنان وی که سخنان معراجی است درسها بیاموزد. آنگاه که میفرماید «ما رایت الا جمیلا» یادآور کلام معصومان مورد ستایش قرآن در سوره انسان است که جز به وجه الله کاری را انجام نمیدهند. اکنون او دوباره الگوسازی میکند که ما جز وجه و رضای الهی نمیخواهیم و جز او نمیجوییم. اینها نشانگر آن است که آن شخصیت، پیش از آنکه به کربلا برسد، کمال انسانی را پیموده بود. در روانشناسی اثبات شده که آدمی هنگام خشم و در زمان فرو ریزش عواطف و احساسات تند، هر آنچه را در ذات و شاکله وجودیاش است، نمایان میسازد.
این گونه است که زینب(سلام الله عليها) این چنین در اوج زخمها و زخمهها سخن از جمال و جمیل میگوید. اگر از آن همه تاریخ گفته و ناگفته تنها همین قطعه از بهشت زینبی بود، همان ما را بس که این بخش را برترین و اوج الگو قرار دهیم و بدانیم که در پس این زن کربلایی چه زن کاملی نشسته است.
یکى از روشنترین و بارزترین نکاتى که در بررسى شخصیت آن حضرت است اعطای مقام نیابت خاصه از سوى حضرت اباعبدالله بود.
از مرحوم شیخ صدوق رحمهًْالله علیه نقل شده که زینب داراى مقام نیابت خاصه از سوى حضرت ابا عبدالله بود و مردم در حلال و حرام به ایشان مراجعه مىکردند تا وقتى که امام زینالعابدین کاملا بهبود یافتند.
برعهده گرفتن وظایف و مسؤولیتهاى یک امام معصوم، حاکى از ظرفیت وجودى بیکران ایشان است. روایت دیگرى که علامه جعفر نقدى از کتاب «اکمال الدین و اتمام النعمه» نقل مىکند حاکى از آن است که امام حسین(علیه السلام) حضرت را بر اسرار امامت، امین دانسته و آن را در اختیار ایشان نهادند و این شرافتى است که هیچ چیز دیگر با آن برابرى نمىکند.
نقش سرنوشتسازى که حضرت در احیا و مساعدت دین ایفا کردند، از آغاز خلقت تاکنون نظیر ندارد. این مخدره جلیله علاوه بر آنکه همراه کاروان برادر بود، ریاست کاروان و تدبیر امور را نیز برعهده داشت، فرزندانش را نیز فدایى راه امام زمانش ساخت و عرض کرد: جدم خلیل از خداوند، قبول فدا کرد، شما هم این قربانى را از من بپذیر. به روایت بسیارى از کتب معتبر از علیا مخدره سکینه خاتون نقل شده است که حضرت زینب (سلام الله عليها) در ضمن بعضى از کلماتشان فرمودند: لیتهم یقنعون بالفداء؛ اى کاش دشمنان حاضر مىشدند من به جاى برادر کشته شوم. نکته مهم دیگر اینکه فرماندهى حرکت عظیم سازندگى فکرى و فرهنگى جامعه اسلامى بر عهده حضرت زینب(سلام الله عليها) بود، همانطور که اشاره رفت بدعتها و انحرافاتى که امویان در دین ایجاد کرده بودند تا حدود زیادى با خون مقدس اباعبداللهالحسین و یارانش شسته شده بود اما تکمیل آن و بعد جایگزینى ارزشهاى اصیل اسلامى نیازمند حرکت توفنده و حساب شدهاى که متمم جریان عاشورا باشد، بود و رهبران این حرکت زینب کبرى و امام سجاد بودند. با توجه به بیمارى امام سجاد، عمدة سنگینى این مسؤولیت بر دوش حضرت زینب(سلام الله عليها) بود.
*الگوی راه دشوار
زنان امروز بهمراتب بیشتر نیازمند وجود آن حضرت براى نیل به سعادت حقیقى هستند. زن در فرهنگ اسلام، مظهر رافت، رحمانیت و ربوبیتحق است. زن در قرآن کریم و روایات به عنوان انسانى که توان نیل به مقام خلافت اللهى را دارد، داراى ارج و منزلتى بس والاست. بهعلاوه زن در جایگاه «همسر» و «مادر» نقش بسیار مؤثرى در رشد و اعتلای جامعه به سمت هدف نهایى خلقت دارد. در بعد نظرى، آنچه از سرچشمه قرآن و سنت تراوش میشود، راه کمال و نیل به عالیترین درجات معنوى را براى مرد و زن بهطور یکسان گشوده است، البته در بعضى موارد به جهت تفاوتهاى فیزیکى و جایگاه ویژهاى که زن و مرد دارند، راه رسیدن به این هدف براى مرد و زن متفاوت است و روشن است که اختلافات ظاهرى موجب برترى یا نقص نیست. قرآنکریم به کرات تقوا، ایمان، عمل صالح، علم و دانش، سعى فى سبیلالله و... را به عنوان ملاک برترى افراد اعلام کرده و سخن از «زن و مرد بودن» به میان نیاورده است، بلکه براى اینکه هیچ شبههاى در اذهان راه نیابد، در موارد متعددی تصریح کرده که مذکر و مؤنث بودن در پیمودن این راه و دستیابى به اهداف دخالتى ندارد. در سه جریان مهم تاریخ اسلام یعنى بعثت پیامبر اکرم، جریان ولایت و امامت على(علیه السلام) و واقعه سرنوشتساز عاشورا به وضوح نقش برجسته سه زن یعنى حضرت خدیجه، فاطمه و زینب(سلام الله عليها) را مشاهده مىکنیم و اصولا قرآن کریم در تثبیت ادیان الهى بر جایگاه ویژه زن تأکید دارد. نمونه آن حضرت مریم(سلام الله عليها)، مادر حضرت موسى(علیه السلام) و آسیه(سلام الله عليها) همسر فرعون است.
انقلاب اسلامى تا حدود زیادى ارزش و منزلت واقعى زن را تبیین کرده و رهبر کبیر انقلاب وظیفه الهى زنان را بهکرات گوشزد کرده و شخصیت و هویت واقعى آنان را متذکر شدهاند و آرمانهاى والایى را ارائه دادهاند که برگرفته از زلال معارف اهل بیت(علیه السلام) است؛ چنانکه فرمودهاند: «زن مبدا همه سعادتها و خیرات است»، «بانوان رهبر نهضت ما هستند»، «زن مظهر تحقق آمال بشر است و از دامن زن مرد به معراج مىرود».
اکنون با عنایت به نقش خطیر زن در صلاح و فساد جامعه باید گفت زنان مسلمان ما باید دقیقاً توجیه شوند که چگونه وجود پر برکت بانویى چون زینب کبرى(سلام الله عليها) مىتواند از وراى 14 قرن، چونان خورشیدى تابناک بر زوایاى زندگى آنها بتابد و دریچههاى نور و سعادت را به رویشان بگشاید و از مکاتب و افکار بیگانه بىنیازشان کند. در جهان کنونى که بشریت بیش از هر زمان دیگر دچار تعارضات فکرى، اخلاقى و مذهبى است و بىوقفه در پى آن است تا راهى به سوى سعادت حقیقى بیابد، زن امروز نیز هدفش را در رهایى از اسارت متمرکز ساخته است، اما نمىداند چگونه خود را از منجلاب فریب، فساد، انحراف و ملعبه بودن نجات دهد، رسالت ماست که این حقیقت روشن را بر همگان عرضه کنیم؛ «آنچه آزادى واقعى را براى زنان به ارمغان مىآورد و سعادت و کمال را آشکارا فرارویشان قرار مىدهد، قوانین مکتب حیاتبخش اسلام است که تجسم عینى آن در شخصیت فرزانگانى چون زینب کبرى(سلام الله عليها)، مشاهده مىشود».
از آنجا که اشتغال انسان به کار، زندگی و مسؤولیتهای اجتماعی، گاه موجب غفلت میشود و توجه به کار، گاه انسان را از توجه به هدف باز میدارد و انسان به نسیان و فراموشی میافتد، رسالت بزرگ که عبادت خالق است نیز فراموش شده و خودسازی و تزکیه بر این امر نیز واجب میشود، در نتیجه بازگشت به معنویت شرط اساسی این رسالت است.
حضرت زینب (سلام الله عليها) در کربلا چهره واقعی زن مسلمان را به تصویر کشید.
حضرت زینب (سلام الله عليها) نخستین مفسر قرآن و دانشمند بانوان اسلام است. ایشان در سایه پدر بزرگوارشان فعالیت فرهنگی میکردند و تا قبل از واقعه عاشورا کانون خانواده پرمهری داشتند. ایشان دارای فرزندان بزرگواری بود که وفا، ایمان، ادب، ایثار و شجاعت را از مادرشان تعلیم دیده بودند.
ایشان تا قبل از واقعه عاشورا مصیبتهای بزرگی چون رحلت جدش (صلی الله علیه وآله) برای ایشان نقش مادر و خواهری بسیار شجاع و مهربان را ایفا کردند و با صبر، امام حسین(علیه السلام) را به سوی میدان بدرقه کردند و حتی افسار اسب را، خود به دست برادرش دادند چرا که او نسبت به عظمت نهضت برادرشان وقوف کامل داشتند و خردمندانه و به دور از عواطف باطنی خود را آماده مدیریرسول خدا (ص)، شهادت مادری بیمانند و پدری چون علی(علیه السلام) را چشیده بودند و چه بسا حضرت زینب (سلام الله عليها) قبل از وقوع واقعه عاشورا نسلی را برای آن ایام تربیت میکردند. امامحسین(علیه السلام) به حضرت زینب (سلام الله عليها) فرمود: «خواهرم هرگز بیقراری نکن و صبرت را از دست نده تو در برابر خدا ماموریتی سخت و آزمایشی بزرگ داری»، حضرت زینب (سلام الله عليها) با فرزندانشان به همراه برادر بزرگوارشان عازم حج و از آنجا رهسپار کوفه شدند. وقتی لشکر حر در مقابل آنان قرار گرفت، ایشان قدری نگران و آشفته شدند که برادر بزرگوارش امام حسین(علیه السلام) ایشان را به صبر دعوت کرد و پس از آن دیگر هیچ ناشکیبایی از زینب (سلام الله عليها) و دیگر بانوان و دختران دیده نشد بلکه همه آنها هماهنگ و مطیع حضرت زینب (سلام الله عليها) بودند و ایشان با نظارت امام زینالعابدین (علیه السلام) مدیریت بسیار مدبرانهای را انجام دادند و کاروان عاشورا را در این بحران مدیریت کردند.
حضرت زینب (سلام الله عليها) در واقعه عاشورا عهدهدار مراقبت از حضرت سجاد (علیه السلام) نیز بودند، حضرت زینب (سلام الله عليها) شب بعد از عاشورا که شبی بسیار غمناک و غمبار بود پسران و دختران کاروان را که از وحشت هجوم دشمنان و سوختن خیام اهل بیت (علیهم السلام) به بیابانهای اطراف پراکنده شده بودند در زیر چادرهای نیمهسوخته جمع و آنها را آرام کردند و از امام زینالعابدین (علیه السلام) نیز مراقبت میکردند.
ظهر عاشورا قبل از شهادت امام حسین (علیه السلام)، حضرت زینب (سلام اللت شرایط بحران کردند و همه حوادث را پیشبینی میکردند. مدیریت حضرت زینب (سلام الله عليها) در شرایط حساس واقعه عاشورا به حدی قوی بود که هیچیک از بانوان حاضر بدون اذن او سخن نگفتند و این نوع مدیریت مورد تایید امام معصوم نیز بود. ایشان حتی در شب شهادت، نماز شبشان را با عشق و شور خاصی میخواند و نهتنها لحظهای از این پیشامد ناسپاسی نکردند بلکه بعد از دیدن مصائب بسیار به دلیل داشتن معرفت و درک شهودی بالا همه حوادث را شیرین معرفی میکنند.
معرفت و درک عمیق از قضایا و بلایای ظاهری دلیل استواری حضرت زینب (سلام الله عليها) در مقابل بلایای ناگوار است. حضرت زینب(سلام الله عليها) با آمادگی کامل از شرایط استقبال میکردند و در شرایطی که برادران بزرگوارشان را از دست داده بودند با روحی قهرمانانه و علیوار با حوادث مواجه میشدند و وظیفه خطیر امامت تا زمانی که امام سجاد (علیه السلام) بیمار بودند به دست ایشان بود.
حضرت زینب (سلام الله عليها) در طول این رخدادها چهره واقعی زن مؤمن و کارآمدی را نشان دادند که در مدیریت نهضتها کمتر از مردان نیست.
در صحنه عاشورا مثالهای بسیاری از زنان مؤمن و صبور دیده میشود و همه اینها نشان میدهد که زن در رشد علوم و ترقی جامعه میتواند اساسیترین نقشها را عهدهدار باشد لذا با داشتن چنین اسوهها و الگوهایی از شیرزنان شیعه جامعه اسلامی باید در برنامهریزی و مهندسی فرهنگی خود به بانوان توجه بیشتری داشته باشد چرا که اساس مهندسی فرهنگی به تربیت نسلها بستگی دارد و مسؤولان فرهنگی کشور باید با در نظر گرفتن نقش بانوان در این مهم به آنان و مسائلشان توجه کرده و رویکرد اساسی نشان دهند.
نویسنده: حجتالاسلام حسنلو، مرکز پاسخگویی به شبهات دینی